مامان آینده

ساخت وبلاگ
سلام خونه ی قدیمیم که تنها افتادی متروک شدی تار عنکبوت گرفتی. خوبی خونه جونم . چقدر ازت دور شدم. فکر نکن فراموشت کردم نه بخدا. همیشه گوشه ی ذهنم هستی اما چه کنم واقعا وقت کم میارم. دلم برای درد و دل ک مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 7 بهمن 1397 ساعت: 10:42

برف هفت سالگی ام را بخاطر صدای پدر دوست داشتم...

پاشو ببین چه برفی اومده!


برف ده سالگی ام را بخاطر آدم برفیهایش

برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش

برف هجده سالگی درست یادم نیست در میان افکار 

یخ زده بود!


برف بیست سالگی قدم زدنهای عاشقانه و رد پاهایم...

برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد بود.. 

مامان آینده...
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 7 بهمن 1397 ساعت: 10:42

❤️ من یه مامانم ❤️  خیلی وقته که دیگه لباسای قبلم اندازم نیست اما از اینکه میبینم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش دیگه اندازش نیست حس خیلی خوبی دارم. اندامم دیگه مثه قبل نیست اما وقتی فرزندم و نگاه میکنم و قد و بالاشو میبینم ذوق میکنم.خیلی وقته که دیگه وقت نمیکنم آرایش کنم اما وقتی فرزندم آراسته است و زیبا همه چی یادم میره. خیلی وقته که برای خودم وقت زیادی ندارم اما ازینکه تمام وقتم صرف رسیدگی به فرزندم میشه یه جور خاصی خوشحالم.خیلی وقته که نتونستم غذامو تا گرمه و لذت داره تا آخرش بخورم . اما وقتی فرزندم شیرشو با میل میخوره و تموم میشه انگار خوشمزه ترین غذاهای دنیا رو خوردم.خیلی وقته نتو مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : مامانم, نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:24

#هیس_مردها_که_گریه_نمیکنند! هیس! به دنیا که امدم نیمه شب بود؛ همه گفتند هیس! ساکتش کنید، مردم را زابراه میکند! کمی بزرگ تر شدم؛ 4 یا 5 ساله! یک روز در کوچه از روی دوچرخه به زمین افتادم. مادرم دوید، دستم را گرفت و گفت: هیس! مرد که برای یه زخم کوچیک گریه نمیکند! 10 ساله بودم که با علی، پسر لات مدرسه، دعوایم شد و حسابی کتک خوردم، آقای ناظم با چوبش روی دستم زد و گفت: پسر که گریه نمیکند! 18 ساله بودم و عاشق! نشد....نگذاشتند بشود! در نبودش اشک میریختم که گفتند هیس! از سیبیلت  خجالت بکش،مرد که گریه نمیکند! حالا دیگر پیر شده ام... از نفس افتاده... خمیده... مویی سفید کرده ام حالا هر روز برای جوانی ام.. مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : هیس, نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 10 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:24

دیشب باللخره موفق شدم تا حدودی موفق شم و شیر شبانه کوشان رو کنترل کنم. خیلی تصمیم سختی برام بود اما اجراش کردم  خیلی تحقیق و بررسی کردم دیدم برای من پ کوشان بهتره اول شیر شبش رو کم کنم بعد که موفق شدم برم برای گرفتن شیر روزانه .  دیسب شیر دادم و خوابوندمش ساعت ۱۰/۳۰ بود خوابید تا ساعت ۲/۳۰ بیدار شد شیر میخواست منم شیشه شیرش که اب توش بود دادم دستش تموم ابش رو خورد ولی باز شیر میخواست و طبق عادت هر شبش. دقیقا تا ساعت ۳/۳۰ تکونش دادم تا خوابش برد و خوابید تا ۵/۳۰ صبح دیگه خیلی خوابم میومد تو بغلم شیرش دادم و بیهوش شدم  بشد که موفق شوم.  شروع گرفتن از شیر شبانه : کوشان ۱۳ ماه و ۱۱  روزه مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : آغازی,جدید, نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:24

بعد از کلی کله ملق بالاخره خوابید. در استانه یکسالگی دلش نمیخواد بخوابه شیطونک.  

وقتی قهر میکنه با رورویک میره سمت در دستشویی و گریه میکنه قربونش برم. یا وقتی رو زمین نشسته سرش رو میاره وسط پاهاش و میکوبه زمین یعمنی خیلی ناراحتم

قول عکس دادم حتما میزارم  اصلا وقتی برام نمیزاره که به کارهای جانبیم برسم همش دور تندم

مامان آینده...
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 22:19

سسسسسلام تیر ماه ملوس . همیشه تیر ماه رنگ و بوی دیگه یی برام داشت اما از پارسال برام ویژه تر شد.  با مصادف شدن روز تولدمون باهمدیگه خوشبختی من کامل کامل شد. صدهزار مرتبه شکر که این یکسال  با همدیگر بخوبی طی شد . مادر بودن رو با تو یاد گرفتم. هر روز که میگذره کوشان شیرینتر خواستنی تر و از همه مهم تر مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 20:03

سلللللام حالتون خوبهببخشید مدتی کم پیدا بودم. حس و حال نوشتن  نداشتم. اول اینکه بهارتون مبارک. ببخشید خیلی دیر شد . بعد هم ما خوبیم  سال ۹۶ رو با اولین مسافرت ۳ نفره شروع کردیم و هفته ی اول فرودین خیلی بهمون خوش گذشت اما همین که ب مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 1 خرداد 1396 ساعت: 13:31

خببب نتیجه انتخابات رسمی معلوم شد تبریک به هواداران اقای روحانی. به امید روزهای بهتر کشورم . و روزهای زیبای اینده. کوشان اسمم رو صدا میزنه ومیگه آدِ و من غرق در خوشبختی میشم خیلی حس خوبی دارم. فکر اینکه کمتر از ۵۰ روز به پایان اولین تولدت زندگیش مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 1 خرداد 1396 ساعت: 13:31

ممنون خوشگل مامان من رو لایق مادر بودن دونستی و اومدی پیشمون امسال اولین  روز مادر متفاوت منه و من غرق در خوشحالی و خوشبختیم خدا رو شکککککر . بچه عجیب ترین موجود دنیاست، مى آید، مادرت میکند، عاشقت میکند، رنجى ابدى را در وجودت میکارد. تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد و تمام...! بگمانم ماد مامان آینده...ادامه مطلب
ما را در سایت مامان آینده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmaman-ayandeh3 بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1396 ساعت: 3:12